کودک

اضطراب

418

وقتی مادری جلوی فرزندش به همسرش می گوید
«آخر تو منو می کشی با این کارهات» و یا «از دست تو آخر من دق مرگ می شم»؛

کودک همیشه اضطراب این را دارد که بابا، مامان را خواهد کشت؛
حال با یک سرماخوردگی ساده مادر، کودک دچار ترس و دلهره می شود که مامان گفته بود آخر از دست بابا می میرد؟
برای همین مریض شده و کودک در چنین شرایطی، پدر را مقصر مریضی مادر می داند؛

در نتیجه نه تنها اضطراب بی پایه و اساسی را تجربه می کند بلکه رابطه او با پدرش نیز آسیب می بیند.
کودک همین حس گناه وتقصیر را درمورد خودش هم میتواند داشته باشد
وقتی مادری به کودک خود میگوید
چقدر من راحرص میدهی
آخرش من رامیکشی
کاش میمردم از دست توراحت میشدم
کودک، خود رامسبب همه بیماریهای مادر میداند ومدام نگران این است که نکند از من کاری سربزند که موجب مریضی یامرگ مادرم شود
کودکی که در چنین بستری رشد میکند به کجا خواهد رفت؟؟؟